تعریف معماری منظر

معماری منظر، علمی است نو، طبیعت‌گرا، مخاطب محور و عملکرد گرا و ناشناخته در ایران که با تلفیقی از خاطرات، نیازها و زیبایی شناسی مشترک مردم، فضای بیرونی شهر را طراحی و هدایت می‌کند. اما در پروژه‌های سیما و منظر شهری در سراسر کشور، عدم تخصص و بی‌توجهی به اصول و تکنیک‌های مربوط به سیما و منظر شهری سبب تکرار، تشابه و التقاط ناموفق سبک‌های خارجی و داخلی و گاه نابودی عناصر و بافت‌های ارزشمند تاریخی شده است.

عبارت و ترجمه نادرست واژه شهرسازی، ناآگاهی از اصول علمی و تکنیک‌های رایج در معماری منظر، سبب شده که مسوولان (حتی اکثر کارشناسان معماری) تصور کنند شهر را همانند ساختمان می‌توان ساخت، در حالی‌که شهر یک پدیده جاندار همانند انسان است که آن‌را نمی‌توان ساخت، بلکه تنها می‌توان مطابق با استعداد‌هایش هدایت کرد. نظر شما در این باره چیست؟

 

معماری منظر، شاخه‌ای است منشعب از رشته معماری در تعریف و کارکرد کلاسیک آن که مجموعه گسترده‌ای را از طراحی اشیا و لوازم صنعتی گرفته تا ساختمان و محوطه‌های شهری و راهسازی و... در بر می‌گرفت. اما از قرن 19 به بعد به تدریج به رشته‌ها و شاخه‌های متعددی تقسیم شد که آنها را با عناوینی چون طراحی ساختمان و شهرگرایی یا Orbanism که در فارسی به غلط شهرسازی ترجمه شده، می‌شناسیم. این تقسیمات اگرچه از قرن 19 مطرح شده اما تنها طی 3 یا 4 دهه اخیر است که هر یک از این رشته‌ها به طور حرفه‌ای و سازمان یافته و مستقل از رشته معماری در زمینه‌های مختلف متمرکز شده‌اند. به گونه‌ای که معماران ساختمان تنها به طراحی توده حجمی ساختمان با استفاده از مصالح معدنی یا سینستیک (Synsetic) یا مصنوعی متمرکز شدند و رشته Orbanism یا شهرگرایی یا به اصطلاح رایج در ایران «شهرسازی» نیز به اعتبار اینکه شهر مقوله‌ای صرفاً متکی به معماری نیست و تئوری یا اصول خاص خود را دارد از این مجموعه کلی مجزا شد. رشته معماری منظر نیز در همین راستا رشته‌ای مستقل و بسیار جدید است که به طراحی فضاهای باز بیرونی می‌پردازد. طبیعتا این فضا هم عناصر متنوعی دارد که از درختان و گیاهان گرفته تا حوض و استخر و جوی‌ها، پیاده رو یا پیاده راه‌ها و خیابان‌ها، پارک‌ها، مبلمان شهری و مانند آن را در بر می‌گیرد. این عناصر عمدتا در محدوده‌ای جای دارند که دانش کلاسیک معماری در این زمینه چندان جوابگو نبوده است. در واقع معماری منظر یک بسته نرم‌افزاری کامل است که مجموعه عوامل موثر بر طراحی فضاهای بیرونی را مورد بررسی قرار داده و بر اساس امکانات یا محدودیت‌های آن، سیما و  منظر شهری را طراحی و برنامه ریزی می‌کند.

 منظور از عوامل موثر بر طراحی فضاهای بیرونی چیست؟

عوامل موثر بر فضاهای بیرونی عمدتاً شامل تمام جنبه‌های زیبایی شناسی، فرهنگی، هویتی، اجتماعی، اقتصادی و تمام شرایط و ویژگی‌های انسانی شامل تاریخ، سنن، آداب، روانشناسی فردی و اجتماعی است. به طور کلی عوامل موثر بر فضاهای بیرونی یا محیط خارجی مجموعه پارامترهایی است که برای یک زندگی جمعی مطرح و مورد نیاز است پارامترهایی که عمدتا غیر مادی است و از جنس معیارهای مورد نظر در طراحی توده حجمی ساختمان نیست.

 معماری منظر به عنوان یک رشته فنی _ هنری در طراحی سیمای شهری چه اهدافی را مد نظر قرار می‌دهد و چه تمایز یا اشتراکی با سایر رشته‌های مربوط به معماری دارد؟

سه هدف به طور عمده در معماری منظر مورد توجه است و کسانی که تئوری‌های مربوط به این رشته را مطالعه می‌کنند، می‌آموزند که طراحی فضاهای بیرونی یا جمعی یا همان Public space، نخست از لحاظ فرهنگی _ هویتی همچنین زیبایی‌شناسی هنری و سرانجام از لحاظ کارکردی یا عملکردی، چگونه باید باشد و به چه مواردی باید توجه شود. بنابراین یک معمار منظر بخش مهمی از عمر یادگیری‌اش را صرف آموختن این وجوه می‌کند. توجه به وجه زیبایی شناسی هنری بیشتر به خوانایی محیط منجر می‌شود و وجه فرهنگی _ هویتی، مسایل نشانه شناسی و ذهنی انسان‌ها را در بر می‌گیرد و توجه به وجه عملکردی به معنی توجه به تامین نیازهای عمومی مخاطبان یا استفاده کنندگان است. در حالی که معماری توده ساختمانی بیشتر به ایستایی و مقاومت بنا و مسایلی از این دست می‌پردازد همین طور  طراحی صنعتی که بیشتر به طراحی ابزار و وسایل صنعتی می‌پردازد. البته این رشته فصل مشترک زیادی هم با سایر رشته‌ها دارد اما دنیای امروز این تقسیم بندی‌ها را بر هم زده است. در عین حال رشته معماری منظر علم یا حرفه‌ای میان رشته‌ای یا inter disipliner است که مرزهای مشترکی با سایر رشته‌ها دارد ولی نگاه تازه‌ای به معماری محیط یا فضای بیرونی دارد که به ویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی طی دهه‌های اخیر رشد سریع و اهمیت چشمگیری یافته است.

مهمترین علت رشد سریع این رشته در کشورهای پیشرفته صنعتی چیست؟

محبوبیت و اهمیت فضاهای عمومی و کارکرد آن برای مردم که علاوه بر مردم و سکنه بومی هر منطقه، ویژگی‌های آن کاراکتر خاص از شهر را به نمایش می‌گذارد و معرف آن شهر است. و از این رو در صنعت گردشگری نیز اهمیت خاصی دارد. به عنوان مثال یک گردشگر در شهری همانند پاریس، برای آشنایی با این شهر و جنبه‌های مختلف فرهنگ عمومی آن، داخل بناها و ساختمان‌های عمومی شهر نمی‌شود، بلکه در فضاهای عمومی همانند خیابان شانزه لیزه، برج ایفل و... گردش می‌کند که از جنس فضاهای بیرونی است. فضاهای بیرونی هدف عمده تمام توریست‌ها برای آشنایی و دیدار از شاخصه‌های فرهنگی _ اجتماعی یک شهر یا منطقه است که اینها همه در ذیل معماری منظر جای می‌گیرد و امروزه با منافع ملی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جوامع مختلف به شدت مرتبط شده است.

در حال حاضر معماری منظر در ایران چه جایگاهی دارد و متخصصان و اولیا امور تا چه حد در برنامه‌ریزی‌های مرتبط با سیمای شهری به تئوری و تکنیک‌های مرتبط با آن توجه می‌کنند؟

رشد کاربرد اصول معماری منظر در ایران اگر نگوییم در حد صفر، در حد یک است و به‌رغم اهمیت و رشد سریع این رشته در جهان، توجه به این رشته در ایران صرفاً، در سطح محافل آکادمیک و دانشگاهی مطرح است. بنابراین تنها می‌توان به فارغ التحصیلان امیدوار بود که در آینده در این رشته تخصص لازم را کسب و کار جدی خود را به طور حرفه‌ای آغاز کنند. اما آنچه تاکنون در طراحی فضاهای بیرونی کشورمان صورت گرفته، عمدتاً توسط معمارانی انجام شده که نه متخصص معماری منظر، که علاقه‌مند به طبیعت بوده‌اند. از این‌رو به دلیل عدم توجه به اصول و تکنیک‌های اساسی در این رشته، در 95 درصد از پارک‌های کشور شاهد تکرار و تشابه عناصر و تزیینات هستیم. زیرا طبق تعاریف کلاسیک، پارک عبارت است از مجموعه‌ای از درختان با مسیر‌های مارپیچ و استخرها، در حالی‌که در تعاریف و تئوری‌های جدید معماری منظر هر پارک متناسب با امکانات نیاز مخاطبانش طرحی ویژه و منحصر به فرد را ایجاب می‌کند و درست همانند یک فیلم در سینما، حرف خاصی برای مخاطب دارد و مخاطبان در این فضاها، فقط درخت و آب و چمن نمی‌بینند، بلکه رشد می‌کنند و می‌آموزند زیرا در این پارک‌ها اموری چون مرور خاطرات، دیدارهای اجتماعی با گروه‌های مختلف مردم و... امکان‌پذیر است. در معماری منظر، طراح فضای عمومی باید در یابد که انسان‌ها و مخاطبان در هریک از فضاهای عمومی به چه چیزی نیاز دارند، این مکان در چه فضای اجتماعی _ اقتصادی واقع شده و در نهایت چگونه می‌توان آن را طراحی کرد. بنابراین معماری منظر، رشته‌ای کاملاً طبیعت‌گرا، عملکردگرا و مخاطب محور است که به جنبه‌های تاریخی _ هویتی و خاطرات جمعی و روان شناسی و کلاً نیاز روانی مخاطبانش توجه جدی دارد. زیرا نیاز روانی مخاطب در موفقیت طراحی برای یک فضای عمومی نقش تعیین کننده‌ای دارد. یک بانک اگر معماری بدی داشته باشد، فرد برای گذران امور بانکی خود ناگزیر از مراجعه به آن است. اما یک پارک اگر بد ساخت یا بی‌ارتباط با نیازهای فرد باشد، به سرعت و به آسانی طرد و رد می‌شود. به دلیل تجارب ناخوشایند سال‌های گذشته، برخی از مسوولان و اولیا امور نیز متوجه اهمیت این رشته شده‌اند اخیراً برخی دستگاه‌های دولتی همانند شهرداری و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در سامان‌دهی و اجرای برخی پروژه‌های خود به رشته معماری منظر و روش‌های آن در اجرای این پروژه‌ها توجه کرده‌اند اما این‌ها همه در حد گام‌های آغازین است.

مشخصا کدامیک از پروژه‌های سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به معماری منظر و تکنیک‌های مطرح در این رشته علمی _ هنری توجه داشته است؟

در حال حاضر گروه پروژه‌های منظر و محیط که به تصویب شورای گسترش آموزش عالی هم رسیده است طراحی و اجرای چند پروژه را بر عهده گرفته است که از جمله آنها زندان قصر در تهران است، دیگری پردیس کوروش در چرخاب برازجان و همچنین سامان‌دهی باغ‌های تاریخی عباس‌آباد بهشهر که سایت ناشناخته و بکری است که آثاری از دوره تاریخی و پیش از اسلام حداقل از عصر ساسانی تا صفویه در آن موجود است. مورد دیگر پروژه صفه فرهاد تراش بیستون است که البته ناتمام مانده و دیگری یک پروژه تفریحی فراغتی است در نزدیکی شوشتر که به سفارش وزارت نیرو در دستور کار کارشناسان قرار دارد. اما همین جا ضروری است که تاکید کنم سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با توجه به نوع مسوولیت و ماهیت فعالیتی که دارد بیش از هر نهاد و دستگاه دیگری مصرف کننده و متقاضی به کارگیری اصول و تکنیک‌های معماری منظر در هدایت و برنامه‌ریزی فضاهای بیرونی است. زیرا تبدیل تمام سایت‌های تاریخی طبیعی موجود در کشور به یک قطب یا هدف گردشگری، مستلزم اجرای پروژه‌های سامان‌دهی ویژه‌ای است که انحصاراً در تخصص معماری منظر است. از آن‌رو که ایجاد جاذبه یا هدف‌های گردشگری به معنی اجرای پروژه‌هایی مخاطب محور است که مبتنی ‌بر نیازها و علایق گردشگران است. نیاز و علایق افراد نیز مسبوق به گرایشات فرهنگی، اجتماعی و طبیعی آنهاست. پس از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، شهرداری‌ها سازمان محیط زیست و سازمان مسکن و شهرسازی و... به ترتیب متقاضیان و مصرف کنندگان خدمات تخصصی ویژه‌ای هستند که رشته معماری منظر ارایه می‌کند. در حال حاضر طی بررسی‌های صورت گرفته در مجموعه دارایی‌های موجود در حوزه باغ ایرانی، به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری پیشنهاد شده است که در برنامه‌های استراتژیک این سازمان،باغ های عباس آباد بهشهر به عنوان یکی از نقاط استراتژیک باغ‌های ایرانی ثبت و سامان‌دهی شود. اهمیت این باغ در سراسر کشور، از آن رواست که حتی در شیراز که به شهر باغ‌ها شهره است از چنین باغ‌های طراحی شده، متمایز و متفاوتی برخوردار نیستیم. نکته جالبی که به این باغ از نظر تاریخی _ هنری، اهمیت استراتژیک داده است، نمایش جلوه‌های مختلف جریان آب است. این کار که با استفاده از تکنیک‌های ظریف تراش سنگ، انجام می‌شود در اصطلاح معماری امروز معروف به تکنیک سینه کبکی است به گونه‌ا‌ی که مثلا ریزش آبشار در مجاری آب، گاه به صورت یک پرده توری جریان می‌یابد. در باغ‌های تاریخی عباس آباد بهشهر با 10 نمونه از اجرای این تکنیک‌های ظریف و دقیق مواجه هستیم. اهمیت این باغ‌ها زمانی آشکارتر می‌شود که بدانیم آخرین دستاورد اروپاییان در اجرای این تکنیک‌ها مثلاً در باغ سیتروئن فرانسه که در سال 1997 افتتاح شده، بیش از سه مورد و در پارک لاویلت همین کشور، تنها یک نمونه بوده است. این بدان معناست که متخصصان فن در اروپا با تمام تجهیرات وروش‌ها‌ی مدرن روز، تنها سه حالت از ریزش آب را پیدا کرده  یا قادر به اجرای آن بوده‌اند در حالی که در باغ‌ بهشهر، تاکنون 10 نمونه از اشکال مختلف ریزش آب در مجاری و آبروهای زیبا به دست آمده است که از نظر تاریخی _ هنری و تکنیک کار آثاری منحصر به فرد و جهانی است. جالب‌تر آنکه فرانسویان همان سه نمونه را در تمام ژرورنال‌ها و محافل اطلاع‌رسانی دنیا، بارها و بارها مطرح و هزاران مقاله و عکس درباره آن چاپ کرده‌اند اما جای تاسف است که ما درباره آن 10 نمونه هنرمندانه کهن در باغ های عباس آباد بهشهر، حتی یک مقاله چاپ شده هم در دست نداریم!

نمونه دیگر، زندان قصر است که در واقع کار عملی بسیار جالبی برای دانشجویان رشته معماری منظر است. اولین نکته جالب در این مورد تضاد معنایی آشکار در نام این بناست که ترکیب متضادی از «زندان» به‌علاوه «قصر» است که یکی در لبه طیفی از مثبت بی‌نهایت و دیگری در لبه طیف منفی بی‌نهایت، از شرایط زیستگاه انسانی است و این تضاد مستتر در واژه و عبارت ظاهری خود به تنهایی گویای داستان درازی است که طی زمانی دراز بر این بنا رفته است. بدین معنا که ابتدا قصر پادشاه، یعنی فتحعلی‌شاه قاجار بوده که بعدها در دوره رضا شاه به زندان تغییر کاربری یافته است. بنابر اصول معماری منظر، در طراحی هر پروژه‌ای  از این دست‌، این تضاد در واژه باید خود را نشان دهد. به گونه‌ای که حالت جمع اضداد میان قصر و زندان، هر لحاظ شده باشد و در عین حال کاربری امروزش را به عنوان یک فضای عمومی یا Public space در منطقه 7 تهران حفظ کند. اجرای این پروژه می‌تواند متضمن یک فضای سبز، محلی برای فروش میوه، کیوسک پست و روزنامه و ایستگاه‌های فرهنگی دیگر از این دست باشد.

به هر روی از دیدگاه معماری منظر آنچه که در تحقق و تعریف فضای جمعی اهمیت دارد، اجرای پروژه‌ها به گونه‌ای است که اولاً فضای جمعی مورد نظر عملکرد چندگانه در تامین نیازهای مادی و مخاطبان داشته باشد نه صرفاً یک عملکرد کلی. در عین حال این فضا چنان‌که از نامش پیداست یک فضای اختصاصی نیست، دیوار و حصاری ندارد و در تمام ساعات شبانه روز و برای همه اقشار اجتماعی قابل دسترس است. این اهداف که به ویژه در اجرای پروژه سامان‌دهی زندان قصر اهمیت بسیار دارد، در یک برداشت کلاسیک از پروژه‌های سامان‌دهی به روش‌های معمول در ایران هیچگاه مورد توجه نبوده است.

 چه عاملی سبب بروز این بی‌توجهی‌ها در برداشت‌های رایج از معماری فضاهای بیرونی و پروژه های جاری در ایران بوده است ؟

مهمترین عامل تصور غالب طراحان این نوع پروژه‌ها است که عموماً تصور می‌شود منظور از فضای بیرونی، یک محوطه درختکاری است با استخر و راه‌های پیچ در پیچ. طبق همین نگرش یا سلیقه، طرج ایجاد یک موزه در محل زندان قصر هم، به اعتبار این که زمانی یک قصر قاجاری بوده، حداکثر کاری است که می‌تواند اجرا شود. بدیهی است که در این قبیل طرح‌ها هیچ یک از نیازهای زیبایی شناسانه مردم امروز، همانند میل به نوآوری و کاربرد ایده‌ها و تکنولوژی نو که ترکیب پیچیده‌ای است از عناصر متضاد کهنه و نو، منفی و مثبت و تبدیل این عناصر متضاد به یک مجموعه واحد و مستقل، در یک بافت شهری امکان‌پذیر نخواهد بود.

در آغاز این گفت گو اشاره به تجارب تلخ رشته شهرسازی یا به عبارت بهتر شهرگرایی Orbanism و ترجمه و تعریف و کاربرد نادرست این اصطلاح در ایران داشتید، نتایج و تجارب تلخ ناشی از این قبیل اشتباهات چه در زمینه معماری ساختمان و چه در مورد شهرسازی چه تاثیری بر کارکرد و آینده معماری منظر در ایران داشته و یا خواهد داشت؟

در حال حاضر به دلیل غیبت و عدم حضور کارشناسان رشته معماری منظر، پروژه‌های متعددی در این زمینه در دست اجراست که بدون توجه به اصول و تکنیک‌های معماری منظر به کار برنامه‌ریزی و طراحی سیمای شهری، کنترل و نظارت آن مربوط است. زیرا سیمای شهری به هر حال در معرض شکل‌گیری و گسترش است و حتی با ایجاد تحصیلات آکادمیک در رشته معماری منظر نیز ممکن است این رشته به همان سرنوشت تلخی دچار شود که معماری ساختمان و شهرسازی در ایران به آن دچار شده است. اما تنها کار ممکن آن است که سنگ بنای کار را درست بگذاریم. در رشته معماری شهری، عامل مهم در بروز نتایج تلخی که شما به آن اشاره دارید. تلقی و برداشت مکانیکی از کار کرد و حوزه تخصصی این رشته، از اساس پی‌ریزی آن در ایران است. به گونه‌ای که حتی ترجمه و نامگذاری آن نیز تحت عنوان شهرسازی اشتباه بوده است.

امروزه در هیچ یک از محافل معتبر علمی جهان با اصطلاح Orban Constraction مواجه نمی‌شویم، بلکه صرفا با اصطلاح Orbanism یعنی شهرگرایی یا طراحی و هدایت امور شهری مواجه هستیم. زیرا شهر همانند پل یا ساختمان نیست که کسی بتواند آن‌را بسازد و به دلیل همین اشتباه بسیاری از مسوولان تصور می‌کنند اگر یک معمار شهر ساز را در اجرای پروژه‌های شهری به کار گیرند تمام مشکلات شهری حل می‌شود. در حالی‌که در Orbanism موضوع اصلی، هدایت شهر بر‌اساس امکانات و محدودیت‌های آن است نه ساختن آن، مثل یک انسان که می‌توان آن‌را بر اساس استعداد و توانایی‌هایش هدایت کرد و نمی‌توان ساخت و احداث کرد.

ظاهرا این تفکر نادرست به دلیل نا آگاهی و یا ضعف علمی – تخصصی، هنوز هم بر اذهان مسوولان و کارشناسان شهر سازی ایران غلبه دارد و اجرای طرح‌های جامع یا تفصیلی به وی‍ژه در بافت‌های تاریخی و عواقب ناگوار و خسارت‌های عموماً جبران ناپذیر آن در این بافت‌ها، نمایانگر تداوم این قبیل نگرش‌هاست، با این همه در سال‌های اخیر با اصطلاح یا عبارت طرح‌های راهبردی مواجه هستیم آیا این عبارت حاکی از تجدید نظر مسوولان دراین زمینه نیست؟

متاسفانه سنگ بنای رشته معماری شهری از اساس کج گذاشته شده است و طبیعی است که به‌راحتی رفع نمی‌شود. سال گذشته وزارت مسکن و شهرسازی همایشی تحت عنوان« سیما و منظر شهری» برگزار کرد و انتظار می‌رفت کارشناسان این رشته با توجه به امکانات دسترسی به اطلاعات روز آمد و مطرح جهانی متوجه تولد رشته‌ای به نام معماری منظر ظرف 4 دهه گذشته در کشورهای پیشرفته صنعتی یا حداقل ایجاد دپارتمان معماری منظر در دانشگاه‌های کشور شده باشند اما با کمال تعجب از هیچ یک از اساتید رشته معماری منظر در دانشگاه‌های کشور دعوت نشده بود، در حالی‌که سیما و منظر شهری موضوع انحصاری در تخصص معماری منظر است. جالب‌تر آن که در بیانیه پایانی این همایش نوشتند: «منظر یعنی عینیتی که خارج از انسان به طور مستقل وجود دارد.» در حالی‌که هیچ چیزی خارج از انسان وجود ندارد. و منظر یک پدیده عینی _ ذهنی است و شهر نیز تنها دارای کالبد نیست بلکه دارای کاراکترمشخص و خاص خود است . ایده یا اصطلاح «طرح راهبردی شهرها» به جای طرح‌های جامع و تفصیلی هم بیش از 50 سال است که در دنیا مطرح است اما در ایران این عبارت تنها 2 یا 3 سال است که اسماً مطرح شده و در عمل هیچ نمونه جدی و مطرحی در این زمینه سراغ نداریم اما به هر حال اصطلاح طرح راهبردی هم در معماری شهری حکایت از دستور العمل‌های مربوط به« هدایت و راهبرد» شهر است نه ساخت شهر. اما در عمل هنوز همان برداشت مکانیکی که شهر را می‌توان ساخت در پروژه‌های جاری سیما و منظر شهری غلبه دارد. امیدواریم با تربیت متخصصان معماری منظر و ورود نخستین گروه از فارغ التحصیلان این رشته تجدید نظر لازم در اذهان مسوولان و کارشناسان امور شهری نیز تحقق یابد

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است.
ارسال نظر برای این مطلب غیر فعال شده است!